آنچه از تاريخ برمي آيد؛ اين است كه تمام تمدن هاي باستاني – از چين تا يونان – زمين را ساكن و در مركز عالم در نظر مي گرفتند (شکل شماره ۱)به زعم مردم هر تمدن، سرزميني كه آن ها در آن ساكن بودند، مركز زمين بود). در مدل جهان شناختي نخستين، زمين مسطح بود و در كانون هستي قرار داشت؛ و خورشيد، ماه و ستارگان حول آن در گردش بودند. آسمان هم گنبد يا توپي بلورين محسوب مي شد كه به دور زمين در چرخش است. ستارگان نيز روزنه هايي درآسمان بودند (مانند سوراخ هاي آبكش) كه نور دوردست ها از آن ها به زمين مي رسد. اين چنين نوراني بودن ستارگان، توجيه و تفسير مي شد. بشر در گذشته هاي بسيار دور پنج جرم آسماني (سيارات) كه به نظر مي رسد به دور زمين در گردش اند را شناخت و دريافت كه درست مانند ماه و خورشيد، اين پنج كوكب نيز روزي يك بار از شرق، طلوع و در غرب، غروب مي كنند. يا در طول شبانه روز، به آرامي روي كره ي ظاهري آسمان و در پس زمينه ي ستارگان، در حركت اند. اين اجرام سرگردان (عطارد، زهره، مريخ، مشتري و زحل) به همراه ماه و خورشيد، هفت كوكب سيار (كواكب دوار) را تشكيل مي دادند. يونانيان باستان كه نجوم را از بابلي ها و مصريان اخذ كرده بودند. پا را فراتر گذاشته و حركت كواكب دوار را به ابزارهاي مكانيكي نسبت دادند. همگي اين اجرام در خدمت بشر و گرداگرد زمين درحركت بودند. ابزارها هم توسط خدايان هدايت مي شدند.
شماره ۱ – نقشه جهان در یک لوح گلی بابلی
شکل شماره ۲ – باور اساطیر یونان باستان از جهان هستی
شکل شماره ۲، يكي از مدل هاي گيتي شناسي اساطيري در يونان را نشان مي دهد كه بنابر نوشته هاي هومر(يونان، ۸۵۰ ق. م) ترسيم شده است. اين تصوير طبق باورهاي افسانه اي، ريشه ي بيرون زده ي كوه ها، عالم اسفل (جهنم) در زير زمين و دنياي شناخته شده ي آن زمان (ربع مسكون و اقيانوس) را نشان مي دهد.
حكيمان و فيلسوفانِ عهد باستان، جهان را متشكل از چهار عنصر آب، باد (هوا)، خاك و آتش مي دانستند. بر مبناي اين فرضيه، برترين عنصر از اين عناصر چهارگانه آتش و پست ترين آن ها خاك بود. بنابراين اغلب، هر انديشمندي با توجه به ديدگاه فلسفي خود، يكي از اين عناصر را جوهر اوليه يا اصل نخستين وجود اعلام مي كرد و عقيده ي خود را در ديدگاهش نسبت به جهانِ زمين مركز خود تعميم مي داد(شکل ۳). همانطور که در شکل ۴ می بینیم؛ دموكريتوس هم زمين را در مركز هستي فرض مي كرد و براي آن حركت را در نظر نمي گرفت. او براي سكون زمين استدلال مي كرد كه زمين پهن است و مانند يك درپوش روي هواي زير خود قرار گرفته است و از آن رو كه لبه هاي زمين به افلاك محكم شده اند، پس هوا نمي تواند از زير زمين خارج شود. در نتيجه، زمينِ ثابت (ميخكوب شده) روي هواي محبوس، ساكن و بي حركت باقي مي ماند.
شکل شماره ۳ – جایگاه عناصر چهار گانه در نظام ارسطو
شکل شماره ۴ – جهان هستی مطابق با نظر دموکریتس
مدل ارسطو و هيئت بطلميوس
ارسطو جهان را در يك منظومه توصيف نمود. در مدل او، زمين سنگين ترين جسم عالم، كروي و ساكن (بدون حركت وضعي و انتقالي) بود و در مركز جهان قرار داشت. هفت كوكب شناخته شده آن زمان نيز كروي بودند. ارسطو همچون انديشمندان پيشين خود معتقد بود كه كل عالم كروي است و از كره ها يا افلاك متفاوتي تشكيل شده است كه درون يكديگر قرار دارند (مانند لايه هاي پياز) و تمامي اجرام سماوي به اين كره هاي شفاف بلورين (فلك ها) متصل هستند و همراه آن ها، به دور زمين در مدارهاي داير هاي كامل و با سرعت يكنواخت در چرخش اند(شکل شماره ۵). در نظام ارسطويي افلاک از عنصر پنجمي به نام “اتر” ساخته شده بودند كه به آن ها امكان مي داد از قوانيني متفاوت با قوانين زميني تبعيت كنند. نزديك ترينشان به زمين، ماه بود.
بعد از ماه هم عطارد، زهره، خورشيد، مريخ، مشتري و زحل جاي مي گرفتند هفت فلك (يا هفت سپهر). كره ي دورترين (فلك ثوابت) نيز مربوط به ستارگان غيرقابل تغيير و بي شمار بود. ارسطو بر اين باور بود كه فلك دورترين در يك مسير دوراني برگرد محور عالم مي چرخد (غير از حركت دوراني هيچ گونه حركت ديگري ندارد) و افلاك ديگر كه درون آن قرار دارند را همراه خود مي گرداند. ارسطو محرك آن را علت العلل مي ناميد و چون معتقد بود به غايت تكامل رسيده است، آن را ساكن و بي حركت فرض مي كرد. ارسطو در منظومه ي خود، جايگاه هر چهار عنصر اوليه را با توجه به منزلت آن ها تعيين كرده بود. در سيستم او، عالم “علوی” به فلك ماه ختم مي شد و بعد از آن عالم “سفلی” قرار داشت. در عالم سفلي، ابتدا كره ي آتش، پس از آن كره ي هوا و پايين تر از آن كره ي آب و خاك (زمين) در نظر گرفته شده بود
شکل شماره ۵ – آسمان های تو در تو( افلاک ) در مدل ارسطوئی
كلوديوس بطلميوس در اسكندريه ي مصر، منظومه ي ارسطو را تكميل كرد و آن را به صورت رياضي درآورد. مدل او كه براي شرح آن، كتاب “المجسطی” را نوشت به هیئت بطلمیوس مشهور گردید. نظام بطلميوسي تا بيش از هزار سال به عنوان بهترين توصيف براي رفتار اجرام آسماني دوام آورد. المجسطي به قدري موفق بود كه به كتاب مقدس منجمان مبدل شد.[۴] آنچه كه امروزه هیئت و نجوم عربی یا هیئت و نجوم قدیم اسلامی خوانده میشود به عنوان علم رایج در زمان خود برگرفته از کتاب المجستی بطلمیوس است. حتّي ادبيات كلاسيك فارسي و جهان بينيِ عرفانيِ ايراني نيز به شدت متأثر از آن است. به طوري كه كمتر شاعري را ميتوان سراغ گرفت كه در توصيف عالم هستي هیئت بطلمیوس را مبنا قرار نداده باشد.
- روند شكل گيري زمين مركزي، از اوهام بشر نخستين تا هيئت بطلميوس را مي توان در چهار مرحله ي عمده مرور كرد:
شکل شماره ۶ – سیر تکاملی زمین مرکزی
۱- در ابتدا بشر زمين را تخت، آسمان را به صورت كره اي شفاف و گردنده درگرداگرد زمين و ستارگان را چسبيده به كره ي آسمان تصور مي كرد.
۲-بشر دو آسمان(فلك-سپهر) بلورين ديگر نيز به باورهاي قبلي خود افزود كه آن ها مخصوص خورشيد و ماه بودند. ولي همچنان زمين،تخت دانسته مي شد براي ستارگان ثابت يا آسمان اول در نظر گرفته مي شد يا آسمان سوم.
۳- پس از آنكه وجود پنج كوكب سيار آشكار گرديد. براي آن ها نيز سپهر و فلكي در نظر گرفته شد. آسمان با اين پنج فلك به همراه سپهرهاي ماه و خورشيد به هفت لايه و به علاوه ي سپهر جداگانه ي ستارگان ثابت، به هشت طبقه و بعدها به نه لايه تقسيم شد. زمين نيز همچنان تخت در نظر گرفته مي شد.
۴- بشر دريافت كه زمين كرويست. اينكه بشر در چه تاريخي به اين نكته دست يافت معلوم نيست. اما ارسطو در ۲۵ قرن پيش، آن را با ذكر دلايلي در كتاب خود با نام “در آسمان” ام “در آسمان” On the Heavens (De Caelo) اعلام کرد. او كشف كروي بودن زمين را به پيشينيان خود، همچون پيروان “فيثاغورس” نسبت مي داد.
اصول اساسي زمين مركزي
گرچه نظريه ي زمین مرکزی در طول تاريخ همواره در حال دگرگوني، اصلاح و تكميل بود يا با اثبات كرويت زمين به نقطه ي عطف خود رسيد و از باورهاي خيالي و آييني تا اندازه اي فاصله گرفت. اما اصولي نيز داشت كه از ابتدا تا انتها تقريباً دست نخورده ماندند. اين ملزومات كه بر پايه ي مشاهدات ظاهري و نظرات فلسفي استوار بودند را به قرار زير مي توان جمع بندي كرد:
۱- زمين ساكن و بدون حركت است.
۲- زمين در مركز عالم قرار دارد و محور و كانون هستي است.
۳- زمين بزرگ ترين جسم عالم است.
۴- آسمان همچون حباب در گرداگرد زمين قرار دارد (زمين در زير آسمان است).
۵- آسمان چند لايه دارد و هر لايه همچون گردونه به دور زمين مي چرخد.
۶- آسمان ها (لايه هاي آسمان) جامد هستند.
۷- خورشيد، ماه، ابا اختران (كواكب سيار) و دسته ي اختران ستارگان بدون حركت نسبت به يكديگر، هر كدام به يكي از آسمان ها (افلاك) چسبيده اند و به همراه آن ها، پيوسته در حال چرخش به دور زمين هستند.
۸- اجسام به طرف مركز عالم (زمين) سقوط مي كنند(توجيهي فلسفي براي جاذبه ي زمين).
۹- زمين و آسمان ها بر روي آب، هوا و… يا فضايي مجهول معلق هستند.
۱۰- تمام اجزاء كائنات براي خدمت به انسان در كارند.
برای خواندن بقیه مقاله های نجومی روی شکل زیر کلیک کنید
عکس های طبیعت, طبیعت خوانسار , شکوفه های بهاری , گلستان کوه ,دانلود آلبوم های کامل بهترین و زیباترین عکس ها ,آلبوم هائی با صدها عکس کیفیت بالا , در هیچ کجای اینترنت این عکسها را پیدا نمیکنید , عکس هابدون استفاده از تکنیک های فتوشاپ تهیه شده , کاملا طبیعی
برای دانلود مجموعه کامل آلبوم ها روی عکس زیر کلیک کنید
برای آموزش کامل و حرفه ای گوگل مپ روی شکل زیر کلیک کنید
برای مطالعه مقاله های روانشناسی اینجا را کلیک کنید .
۱) هر گونه اظهار نظر را در فرم اظهار نظر کاربران وارد کنید .
۲) نظرات بعد از تایید مدیریت نشان داده می شود .
۳) با انتقادات و پیشنهادات سازنده خود ما را هرچه بیشتر همراهی کنید . مدیریت از انتقادات و پیشنهادات سازنده شما استقبال می کند .